مهبدمهبد، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره

ღ ღ ღ گل پسر ღ ღ ღ

تعطیلات تابستانی

دوستای گلم سلام از 25 مرداد تا 3 شهریور تعطیلات تابستونیمون شروع شده والان اومدم تا از همتون برای این مدت خداحافظی کنم . آقا پسری هم کوله بارشو بسته و راهی ِ سفر شده . توی این مدت دلم برای تک تکتون تنگ میشه قول میدم که  بعد ازسفر با یه کوله بار خاطره و عکس بیام . پس تا اون موقع یا حق ....   ...
27 مرداد 1391

ادبیات مهبدی

 شازده پسر میدونی تا به امروز که 14 ماه و 14 روز سن داری توی ادبیات چه پیشرفت هایی داشتی ؟؟ پست زیر رو برات یادگاری می نویسم تا بدونی باهوش من چه طوری صحبت میکنه . تیلید  =  کلید آدی =   عاطی ( خاله عاطفه ) امی = امیر عمه = عمه دَ دو = کفش دیگر = جیگر اتب = اسب الوووو = الو آب ده = آب بده اوووم = غذا و چیزهای خوراکی بابادک = بادبادک نتن = نکن ن ِ = نون نُچ = همون نُچ خودمون که موقع کلافه شدن میگیم . صدای اسب و حالت اسب سواری رو بلدی و انجام میدی . صدای بع بعی هم یاد گرفتی . توله گربه های بیچاره ی توی حیاط رو با صدای ها...
27 مرداد 1391

تقديم به گل پسرم

چشمای بسته ی تو رو با بوسه بازش میكنم قلب شكسته ی تو رو خودم نوازش میكنم نمیذارم تنگ غروب دلت بگیره از كسی تا وقتی من كنارتم به هر چی میخوای میرسی خودم بغل میگیرمت پر میشم از عطر تنت كاشكی تو هم بفهمی كه میمیرم از نبودنت خودم به جای تو شبا بهونه هاتو میشمرم جای تو گریه میكنم جای تو غصه میخورم هر چی كه دوس داری بگو حرفای قلبتو بزن دلخوشی هات مال خودت درد دلات برای من من واسه ی داشتن تو قید یه دنیا رو زدم كاشكی ازم چیزی بخوای تا به تو دنیامو بدم ...
16 مرداد 1391

دو روي سكه

 وقتی کوچکی دستانی هستند که اشکهایت را پاک کنند  وقتی بزرگ می شوی باید دستی باشی که اشکی را پاک کنی و خنده ای بر لبی بنشانی ... و این چه زیباست ... پسرم لبخند شيرينت و پاكي اشكهايت را دوست ميدارم . ...
9 مرداد 1391

مرغابيِ من

كوچولوي من تو اين روزاي گرم از آب تني و آب بازي كردن خيلي لذت ميبره ، درست مثل يه مرغابي ِ كوچولو به بابا مهدي هم كه داره خوش ميگذره ، البته بابايي بعد از آب تني كردن كلي دچار آفتاب سوختگي شد عزيزان ِ دلم به اميد اينكه هميشه شاد و سرحال و سرزنده باشيد . ...
8 مرداد 1391

شيرين زبونِ مامان ... عسلِ بابا

عزيز دلم دايره لغاتت روز به روز بهتر و گسترده تر ميشه و الان كه يكسال و يك ماه داري ميتوني الفاظ زير رو خوب ادا كني و مفهومت رو برسوني . بابا - ماما - مامي - ماماني - ني ني - آب - مَ مي - با بوزيك ( بابا بزرگ ) - بابا دان ( بابا جان ) - ماما دان ( مامان جان ) - تاتا ( تاب تاب ) اِت ( يك ) - دو - سه - ده - شيش - عمي ( عمه ) - دَدرا ( صدرا ) - تو ( توپ ) - اني ( علي ) - مِيا - موما و گاهي ما ما (كه هر سه تاشون يعني خاله محيا ) - مادر - دادا ( داداش ، براي صدا كردن مهرزاد ) - عمو - اَموم ( حموم - كه عاشق حمام كردني ) - جيش دَ - تاتي - دَف و دَ ( كفش ) -نانا (ناي ناي )- گيلاس - اُدان (ادكلن ) - اَدور ( انگور ) - آدائو ( آلبالو ) - الو ائو ( ال...
2 مرداد 1391

يادي از كودكي

پا به پای کودکی هایم                 بیا کفش هایت را به پا کن تا به تا قاه قاه خنده ات را ساز کن           باز هم با خنده ات اعجاز کن پا بکوب و لج کن و راضی نشو         با کسی جز عشق همبازی نشو بچه های کوچه را هم کن خبر         عاقلی را یک شب از یادت ببر خاله بازی کن به رسم کودکی         با همان چادر نماز پولکی طعم چای و قوری گلدارمان              لحظه های ناب بی تکر...
1 مرداد 1391
1